جدول جو
جدول جو

معنی بالا کلا - جستجوی لغت در جدول جو

بالا کلا
(کَ)
از دهات چهاردانگۀ هزارجریب ساری. و رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 163 و 166 و رجوع به بالا کولا شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لِ کَ)
دهی است از دهستان بابل کنار بخش مرکزی شهرستان قائم شهر که در 24 هزارگزی جنوب باختری قائم شهر و 12 هزارگزی باختر شیرگاه در دامنه واقع است. ناحیه ایست دارای آب و هوای معتدل مرطوب و 530 تن سکنه، آب آنجا از رود خانه بابل تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و نیشکرو ابریشم و کتان و غلات و صیفی و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و نخی و راه آنجا مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
نام آبادیی در کنار رود خانه شاهرود بین لوشان و منجیل بر سر راه قزوین به رشت
لغت نامه دهخدا
(بَ کَ)
نام بقایای آبادیی در حدود استرآباد. رابینو گوید: راه ما به کنداب منتهی شد و آن دهی بود دارای تقریباً سی یاچهل خانه و بیشتر سکنۀ آنجا زمستان را در دشت استرآباد بسر می بردند. بعد چندین خانه خرابه معروف به ’بالابرکلا’ را مشاهده نمودیم، آنجا قریۀ ویرانه ای بودکه سابقاً برکلا که از دهات هزارجریب بوده تعلق داشته است. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 141)
لغت نامه دهخدا
(صِ کَ)
دهی است از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل که در 12 هزارگزی جنوب باختری بابل و 3 هزارگزی شمال شوسۀ بابل به آمل در دشت واقع است. ناحیه ای است مرطوب با 35 تن سکنه و آب آن از رود خانه کاری تأمین میشود. محصول عمده آن برنج و مختصری غلات و پنبه و کنف و صیفی کاری و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز که در 30 هزارگزی جنوب باختری دهدز برکنار راه مالرو جرخاله به قلعه تل واقع است، ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 160 تن سکنۀ لری و بختیاری، آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و لبنیات و صیفی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گیوه چینی وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نام جلگه ایست که شهر فسا در آن افتاده است، (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گلیجان رستاق بخش مرکزی شهرستان ساری که در 16 هزارگزی جنوب خاوری ساری بر ساحل خاوری رود خانه تجن واقع است، ناحیه ایست کوهستانی جنگلی با آب و هوای معتدل و مرطوب و 230تن سکنه، آب آنجا از رود خانه تجن و چشمه تأمین میشود، محصول عمده آن برنج و غلات و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)، پوششی که در وقت دراز کشیدن یا خفتن بر خویش افکنند و به عربی آنرا لحاف و به فارسی شادیچه و جامۀخواب و بالاکش گویند، (آنندراج)، لحاف، (ناظم الاطباء)، هرچه در وقت خواب بر رو اندازند از قبیل لحاف و غیره، (فرهنگ نظام)، بالاافکن، روانداز، مقابل زیرافکن، مقابل زیرانداز، جامۀ زبرین، لباسی که بر زبر لباسها پوشند، (از شعوری ج 1 ص 169)، آنچه بر روی لباس پوشند مثل لباده و پالتو، (فرهنگ نظام)، لباس بالایی، لباس رویی، (ناظم الاطباء) :
زیرپوش است مرا آتش و بالاپوش آب
لاجرم گوی گریبان به حذر بازکنم،
خاقانی،
پوستین کهنه ای بدش بر دوش
شب نهالین و روز بالاپوش،
بهایی،
جامه ام کرباس بس، کتان نباشد گو مباش
ورچه بالاپوش تابستان نباشد گو مباش،
نظام قاری،
و اگر از قبا و بالاپوش خلعت شفقت شود قاعده آن است که هرکس مشافهه از پادشاه شنیده باشد، عریضه بخدمت وزیر اعظم نوشته ... (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص 30)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بالابالا
تصویر بالابالا
بسیار بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والا فلا
تصویر والا فلا
وگر نه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالغ کلام
تصویر بالغ کلام
سخن رسا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
بلندی خواه، ترقی خواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
متطلّبةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
Uppity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
prétentieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
روستایی از دهستان بابل کنار بابل، روستایی در شهرستان قائم
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان کلیجان رستاق ساری
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
生意気な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
متکبر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
গর্বিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
mpenda nguvu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
거만한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
หยิ่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
יהיר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
घमंडी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
sombong
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
verwaand
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
arrogante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
arrogante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
傲慢的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
wyniosły
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
зарозумілий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
hochmütig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
высокомерный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بالا طلب
تصویر بالا طلب
arrogante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی